به پایان نزدیک میشوم تا آغازی دوباره سر از سِر هستی دل بر آرم ذره ذره درین انتها انتخاب میشوم تا انتهایی دیگر را رقم زنم من پایان را می پذیرم تا زیبایی آغاز را ببینم درین آخِر نگاهی جا میگذارم تاخلق کنم جهانی را به طالب آن دل اهورایی زین دیده ء پنهان من گر دم هو زند جهانی شکوفا میشود FM
اشتراک گذاری در تلگرام
من در قابِ چشمان تو جان گرفتم اما کدامین قاب ، مرا جا گذاشت نمی دانم ! تو در جای جای نگاهی گُم ، به رویای نادیده ای غرق شدی بیا نگاهی ، جانی گذری کن شک نکن ببین من هنوزم در قاب چشمان تو جای دارم ! در اندوه ماندن نیستم که اکنون من ، سالهاست جانی ز تو گرفته ام که پس دادنی نیست. FM
اشتراک گذاری در تلگرام
مثل کلاف ی تو در تو دنبال سر نخ م تو میگویی , با حکم دل م فال میگیری و برایم حافظ میخوانی من در پیچ و تابِ صدای تو زندگی را تمام میکنم و تو همچنان میگویی ، این قلم دنیاست که مینویسد اما تو میتوانی جوهر آن باشی و در پیچ و تاب کلاف ی من جوهر آن سر نخ میشوم FM
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت